سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + دیروز ته بشقابم یه کم غذا موند دادم به مامانم گفتم بقیه غذا رو بخور من نمیخوام میگه:قاشقت دهنی نیست.میگم:نه.وقتی غذا رو خورد الکی گفتم مامان قاشق دهنی بود.میگه:وا چرا نگفتی نکبت حالا منم ازت واگیر میکنم ابولا(ebola)میگیرم:( کسی نمیدونه مامان واقعیم کیه.میاین کمک کنید بگردیم مامان منو پیدا کنیم؟
  • + واجب الحج شدگانی که از این بوم وبرند/عازم خانه ی حق اند و زحق بی خبرند/واجب الحج شده اند امسال از مال کسان/ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند/بالقین قافله سالار ریا کار دلی/ضاهر آراستگانند ولی بد سیل اند/کاشکی صاعقه ای آید و سوزد همه را تا دگر شمع از این خانه به مسجد نبرند/در روایت هست از حضرت صادق پرسید/بو بصیر آنکه به تاریخ ضمیرش ببرند/بقیه شعر در نظرات
  • + من هروقت حوصله ام سر میره یه اس ام اس به یه شماره اتفاقی میدم با این مضمون:جنازه رو قایم کردم حالا چیکار کنم؟امتحان کنید ببینید چه حالی داره.
  • + یه گدا داشتیم تو محلمون هر چی خیابون شلوغ تر میشد این فلج تر میشد.یه بار راهپیمایی شد بنده خدا رفت تو کما.
  • + بعضیا باید انقدر بمونن تو کفت که حسابی تمیز بشن مگه نه؟
  • + یه شامپو خریدم روش نوشته بود:این محصول را روی سرتان یریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید!! من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم خدا خیرشون بده آگاهم کردن.
  • + به بعضیام باید گفت کوچه علی چپ برفیه لطفا اهسته برانید. دوستان لایک بزنید تا جمله های طنز بعدی رو بزارم البته اگه دوست دارید.
  • + تا حالا دقت کردین این دخترایی که تا بالای لبشون رژلب میکشن نوه ی اون پیرمردایی هستن که شلوارشونو تا زیر بغلشون بالا میکشن.
  • + تاثیری که دختر همسایه ی پشت شیشه بر بازی فوتبال بچه های محل داشت قراردادهای میلیاردی روی بازیکنای استقلال پرسپولیس نداشت :|
  • + مورد داشتیم یارو تو کانون گرم خانواده ذوب شده !

 

 

دف و تاریخچه‌ی آن در جهان

 

قبل از آن که به بحث پیرامون ساز دف و تاریخچه‌ی آن بپردازیم ذکر دو نکته را حائز اهمیت یافتیم. اول آن که به دلیل کهن بودن تاریخ سازهای کوبه‌ای اکثر نشانه‌های مربوط به تاریخ پیدایش این قبیل سازها همراه با افسانه‌ها و روایات می‌گردد که ذکر این گونه نشان‌ها حتی با ذکر مأخذ مورد بررسی هم نمی‌توانسته و نمی‌تواند حکماً در جهت روشن شدن قدیمی‌ترین زمان مستند در بکارگیری این سازها باشد. که در این میان دف به علت شکل ظاهری و نحوه‌ی نوازندگی به نظر می‌آید از تاریخ جوانتری نسبت به تاریخ کهن سازهای هم‌گروه خود برخوردار باشد.‏ دوم آن که ما در اینجا از حجاری‌ها و نقاشی‌هایی که بر روی دیوارها و ظروف یافته بودیم به عنوان مدرک استفاده ننمودیم که خود دو دلیل داشت: اول آن که مدارک دیگری که محکم‌تر و قابل استنادتر باشند در دست داشتیم و دیگر نیازی به استفاده از این نقش‌ها به عنوان شاهد جایز نمی‌نمود که این خود بر دلیل دوم استوار گشت و آن این‌که کمان بزرگ یا به قول پهلویان ‏«کمبر» بسیار شبیه به دف مدور می‌باشد و جز در چند نکته ظریف در شکل ظاهری و در شیوه‌ی نوازندگی (که در نقشی بر دیوار مشخص نیستند) نمی‌توان بین آن‌ها تفاوتی قائل شد. (این در صورتی است که به تصویر کشیده شود.) هم‌چنین در فرهنگ‌ها و دائره‌المعارف‌های بسیار به یک نکته‌ی جالب توجه و از دیدگاه ما عجیب برخورد نمودیم و آن این‌که تقریباً تمامی آن‌ها بین دف و دایره تفاوتی قائل نگردیده بودند یا دایره و امثال آن را نوعی دف دانسته بودند.‏ شاید این به دلیل آن باشد که مردم بومی پس از آشنا شدن با این ساز بنا به سلیقه‌ی خود در ساختمان آن تغییراتی دادند و بعضاً بر آن نامگذاری‌هایی مطابق فرهنگ و زبان خود نمودند مانند نام «دایره» در زبان فارسی که دارای مفهومی واضح‌تر از «دف» یا «دوپ» نزد ایرانیان داشته است.‏ برای مثال هم‌اکنون نیز در مالزی نوعی ساز مدور که دارای صفحات فلزی می‌باشد وجود دارد که مشابه آن در نزد دراویش قونیه‌ی ترکیه است و آن‌را «دف» می‌نامند و از آن در مراسم مذهبی و جشن و سرور استفاده می‌کنند.‏ در کل می‌توان این‌گونه گفت که تمامی سازهایی که نوازندگی آن بدین صورت است و یا نحوه‌ی ساختن و ساختمان ظاهری آن شبیه به دف است به نوعی زیر مجموعه‌ی ساز دف شناخته می‌شود.‏ برای مثال در فرهنگ دکتر محمد معین در هامش کلمه‌ی دف نقش دایره‌ی زنگی به چشم می‌خورد و در فرهنگ بهدینان در مقابل کلمه‌ی «دپ» نوشته شده است دف=داریه و یا در فرهنگ گیل و دیلم در مقابل کلمه‌ی دف نوشته شده است: دایره زنگی و هم‌چنین در فرهنگ مختصر اردو به فارسی در مقابل دف نوشته شده است دایره و بسیاری موارد دیگر.‏ قدیمی‌ترین مدرک و اما قدیمی‌ترین نوشته که در آن سخن از دف به میان آمده است و نیز خود می‌تواند به عنوان مدرکی مستند مورد استفاده قرار گیرد کتاب مقدس حضرت داود(ع) به نام «زبور» است. حضرت داود (ع) در 1010 - 970 ق. م. می‌زیسته و از پیامبران بزرگ می‌باشد. از کتاب «زبور» به این آیه اشاره می‌نماییم:‏ «‏او را با دف و رقص تسبیح بخوانید. او را با ذوات اوتار و نی تسبیح بخوانید.‏» از این آیه (بند) چنین برمی‌آید که در زمان حضرت داود (ع) دف، سازی شناخته شده بوده و از آن استفاده می‌گردیده است و حضرت داود (ع) استفاده‌ی از آن‌را در مراسم مذهبی نه تنها جایز دانسته که حتی آن را وسیله‌ای در جهت ایجاد وجد در مؤمنین می‌داند. در تمام 150 مزمور فقط در این آیه (بند) است که عمل رقص با دف همراه هم آمده‌اند و از آنجا که کمال وجد انسان با رقص آشکار می‌گردد می‌توان گفت این نکته‌ای ظریف در «زبور» است که اشاره به وجد الهی حاصل از نواختن و استماع صوت این ساز می‌باشد.‏ قوم بنی اسرائیل که حضرت داود (ع) از پادشاهان و پیامبران آن بوده است قومی پراکنده در آسیا و اروپا بودند و تا قرن ششم قبل از میلاد تا قسمت‌های شمالی دریای خزر و تا قلب اروپا و تا شمال آفریقا پراکنده بوده‌اند. حتی اگر فرض را بر این پایه بگذاریم که دف توسط بنی‌اسرائیل بعد از حضرت سلیمان (ع) در اثر شکست اسرائیل توسط آشوری‌ها به سرزمین‌های تحت اشغال امپراتوری آشور و شکست یهودا به وسیله‌ی بابلی‌ها به سرزمین‌های تحت اشغال امپراتوری بابل منتقل شده باشد و در قرن ششم ق. م. و بهد از آن بنا به دلایلی هم‌چون تشکیل حکومت‌های کوچک یهودی مذهب در مناطق مختلف هم‌چون شمال دریای خزر و یا پراکندگی در قلمرو حکومت امپراتوری عظیم ایران و یا در قلمرو روم باستان و بعد از آن انتقال این ساز همراه با آیین ایرانیان به کشورهای تحت سلطه در آسیای مرکزی، شمال شبه جزیره عرب و هم‌چنین به آسیای شرقی و جنوب شرقی در اثر داد و ستد و یا جنگ، بدین ترتیب خود بخود قسمت عمده‌ای از جهان و قاره‌های آن‌را جایگاه این ساز از قبل از 1010 ق. م. تا حدود قرن چهارم ق. م. می‌یابیم.‏ لیکن نظر به این‌که ریشه‌یابی «اسم» وسایل و ابزار محل اولیه‌ی پیدایش آن‌ها را معرفی می‌کند، چون واژه‌ی «دف» را معرب از «دوپ» آرامی و «دوب» سومری دانسته‌اند باید قدمت آن‌را به هفت هزار سال قبل ببریم. سومری‌ها در پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح (ع) در قسمت سفلای بین‌النهرین (دجله و فرات) و مجاور خلیج فارس تشکل یافتند و از سه هزار سال قبل از میلاد حکومت خود را تشکیل دادند و در دو هزار سال قبل از میلاد به دست آشوریان منقرض گشتند. و نیز آرامی‌ها از اقوام سامی نژاد سوریه و ساکن جنوب فلسطین و شرق رود اردن بودند که از 1400 ق. م. حکومتی قدرتمند داشتند و به غارت همسایگان خود می‌پرداختند. بنابراین می‌توان حدس زد که احتمالاً خاستگاه اولیه «دف» (که البته و صد البته نه بدین شکل که به شکل اولیه و ابتدایی خود) سومر بوده است و سپس به توسط آرامی‌ها و از طریق اعراب به تمدن‌های دیگر راه یافت. چنان‌که هزاره‌ی قبل از میلاد همانگونه که در سطور بالا اشاره شد وسیله‌ای (شاید آن چنان شناخته شده) بوده است که با آن به وجد و سماع و یا به نیایش در پرستشگاه‌ها می‌پرداختند و در جشن‌ها (هم‌چون نوروز) و پای‌کوبی‌های مهم در حضور پادشاهان و رهبران مذهبی (هم‌چون موبدان) آن‌را می‌نواختند.‏ دف در آیین ملل همانطور که در صفحه‌ی قبل ذکر گردید، قدیمی‌ترین سند معتبر که درارتباط بادف سخنانی در آن آمده است کتاب زبور حضرت داود (ع) است. با نگرشی به شکل بیان زبور در ارتباط با این ساز مشخص می‌گردد که این ساز همراه با کرنا، بربط و عود و نی نواخته می‌شده است و از مفاهیم آیه‌ی (بند) چهارم مزمور 150 کتاب زبور این‌گونه استنتاج می‌گردد که دف یکی از اساسی‌ترین عوامل به وجد آورنده‌ی شنوندگان بوده و نقشی عظیم در حالات عرفانی مؤمنین و ذاکرین خداوند متعال داشته و استفاده از آن در مراسم مذهبی آن زمان رایج و متداول بوده است و اما دیگر استفاده‌ای که قوم بنی‌اسراییل از دف می‌نموده‌اند در مراسم و جشن‌های بزرگ بوده چه ما می‌خوانیم که شب ازدواج حضرت سلیمان (ع) (پسر حضرت داود (ع) با بلقیس همراه با نوای دف بوده است و شرکت کنندگان با نوای دف به دست افشانی و پایکوبی می‌پرداخته‌اند.‏‏ در نقش‌های حکاکی شده خرابه‌های نینوا پایتخت کشور باستانی آشور در بین نوازندگان نوازنده‌ای مشغول به نواختن نوعی ساز کوبه‌ای دایره شکل که احتمالاً دف است می‌باشد.‏ این نقش حکایت از رواج دف نوازی در امپراتوری آشور که خود زمانی مستعمره‌ی امپراتوری بابل بود دارد. مشخص نیست که در کشور باستانی آشور از دف جز در پیشگاه پادشاهان (که شاید خود نوعی مراسم مذهبی باشد) چه استفاده‌ی دیگری می‌شده است.‏ اما در ایران زمین دف جایگاهی خاص یافت و در نزد ایرانیان هم‌چون در نزد قوم بنی‌اسراییل از منزلتی ویژه برخوردار گردید، در ایران زمین دف دارای همان کاربردهایی گردید که در نزد قوم بنی‌اسراییل، ایرانیان دف را در شادی‌ها و جشن‌های بزرگ خود مانند نوروز می‌نواختند (امروزه نیز بسیاری از اقوام ایرانی مراسم سنتی و آیینی خود را با نوای دف به همراهی چند ساز دیگر مانند نی و تنبور انجام می‌دهند) و هم‌چنین در مراسم مذهبی خود در پیشگاه مؤبدان و شاهان از دف برای اجرای سرودهای مذهبی استفاده می‌نموده‌اند.‏ بعدها در تاریخ صدر اسلام می‌خوانیم که در زمان ورود حضرت ختمی مرتبت (ص) به شهر مدینه مردان و زنان با نوای دف به خوش‌آمد گویی حضرت رسول (ص) شتافتند.‏ هم‌چنین در کتاب «مناقب الصوفیه» نوشته‌ی قطب‌الدین منصور عبادی مروزی می‌خوانیم: عایشه ـ رضی ا... عنها ـ روایت کند که روز عید رسول (ص) نشسته بود، کنیزکی حبشی درآمد و پیش رسول (ص) قولی «قوالی» آغاز کرد، می‌گفت و دف می‌زد، امیرالمؤمنین عمر ـ رضی ا... عنها ـ از حجره به حدتی تمام درآمد، گفت حجره‌ی رسول و آواز مزامیر! خواست که وی را زجر کند رسول (ص) گفت یا عمر بگذار، که هر قومی را عیدی است و عید ما این است.‏‏ در صدر اسلام خوانندگان معروفی پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند که از آن قبیل یکی عزاه‌المیلإ است که از شاگردان ساثب خاثر و نشیط پارسی بوده است. وی خوانندگی خود را با دف همراهی می‌نموده و در هنگام خوانندگی وزن آهنگ اشعار خود را بوسیله‌ی دف نگاه می‌داشت. و نیز طویس که از موسیقیدانان معتبر صدر اسلام است شیفتگی خاصی نسبت به موسیقی ایرانیان مقیم مدینه داشته است و سعی می‌نموده سبک خواندن اشعارش را بر پایه‌ی سبک خوانندگی ایرانیان قرار دهد و دف را از ایرانیان مقیم مدینه آموخت و در هنگام خواندن از هیچ سازی جز دف استفاده نمی‌نمود.‏ از مطالبی که در بالا آوردیم یک ویژگی خاص که دارای دو بعد است در تاریخ حیات دف (1010 ق. م. تا بعد از اسلام) می‌بینیم که تقریباً بدون کوچکترین تفاوتی در کیش‌ها و آیین‌های مختلف در نزد ملل متفاوت وجود داشته که یکی جنبه‌ی مذهبی دف و دیگری جنبه‌ی کاربردی آن در شادی‌ها و پایکوبی‌های مهم و بزرگ در نزد بزرگان قوم می‌باشد. پس از سپری شدن دوره‌ی آغازین اسلام بتدریج دف جنبه‌ی مذهبی و آیینی خود را از دست داد و کاربردهای عامیانه‌تری یافت و به تدریج به علت شخصیت و ویژگی صوتی خاص صدای خود جای خود را به سازهای دیگر هم‌چون دایره و یا تنبک و یا به قول اعراب ضرب داد و در محافل کمتر از دف استفاده گردید جز در بین بادیه نشینان. لیکن پس از مدتی با بوجود آمدن تصوف اسلامی دف نوازی مجدداً رایج شده و در محافل عرفانی به رشد و نموی نوین پرداخت که تا دهه‌های اخیر دارای روندی کند ولیکن بسیار پربار و گرانبها بود.‏ دف، سماع، تصوف در بین مزامیر داود (ع) در مزمور 149 (و بسیاری دیگر) در آیه (بند) 3 چنین آمده است: نام او را با رقص تسبیح بخوانند، با بربط و عود او را بسرایند.‏ همانند این رقص تسبیح یا «رقص» در نزد صوفیان رقصی پدید آمده است و صوفیان مبادرت به چنین رقصی که اصطلاحاً آن‌را رقص سماع گویند، می‌نمایند و این سماع یکی از برنامه‌های عملی مسلک تصوف است. حالت وجد و سماع در صوفیان (که بعضاً افرادی با روحی لطیف هستند) غالباً با شعر و موسیقی و یا سخنان دلکش پیر آغاز می‌گردد و در هنگام سماع و در حلقه ذکر این دف است که با نوای خود سالک را تا مرحله‌ای از بی‌خودی پیش می‌برد و از آنجاست که سالک با هماهنگ کردن ریتم ذکر با نوای دف خواسته یا ناخواسته به هماهنگی با کل جمع سماع کننده می‌رسد و اینجاست که دف مسبب رفتن به سماع و ایجاد خلسه و خلجان و نهایتاً وصال به حق می‌گردد و به همین دلیل است که هر گاه دفی در هنگام نوختن پاره می‌شود صوفیان بر دف لفظ شهید را اطلاق می‌نمایند. در ارتباط با اهمیت سماع مولوی چنین می‌گوید: چون مشاهده کردیم که به هیچ نوع به طریق حق مایل نبودند و از اسرار الهی محروم می‌ماندند به طریق الطافت سماع و شعر موزون که طباع مردم را موافق افتاده است، آن معانی را در خورد ایشان دادیم.‏ با شرح این مقدمه قصد آن ندارم تا وارد بحث تشریحی پیرامون کاربردهای عرفانی این ساز بشویم بلکه این مقدمه‌ای بود بر بحث پیرامون علل ورود دف به مسلک تصوف و اهمیت یافتنش.‏ متأسفانه ما تاریخ دقیقی از ورود دف به جمع‌های صوفیانه و کاربرد آن در مسأله سماع نداریم اما می‌دانیم که در قرن سوم هجری هنگامی که ذوالنون مصری (فوت 245 هـ) از زندان متوکل آزاد شد صوفیان در مسجد جامع بغداد به دور او گرد آمدند و درباره‌ی سماع از وی اجازه گرفتند، و قوال شعری خواند و ذوالنون هم ابراز شادی کرد.‏ استاد عبدالرحمن بدوی درباره‌ی سماع می‌نویسد: نخستین حلقه سماع را علی تنوفی یکی از یاران سری سقطی متوفی 253 هجری در بغداد برپا کرد.‏ قبلاً گفتیم که قوالان عرب اصولاً از دف برای نگاه داشتن ضربه‌های تقطیع در وزن شعر استفاده می‌کردند. بنابراین شاید بتوان گفت ابتدا دف بدین وسیله به محفل‌های صوفیانه وارد گردیده و بعدها در مسأله سماع بطور جدی مورد استفاده قرار گرفته است، و آنچنان مورد استقبال و توجه صوفیان قرار گرفت که مولوی در این ارتباط چنین می‌گوید:‏ مست شدند عارفان، مطرب معرفت بیا زود بگو رباعیی، پیش درآ، بگیر دف و برای آن منزلت و شخصیتی خاص قایل گردیدند و به آن القاب و صفات متعدد نسبت دادند که در زیر به چند نمونه‌ی کوتاه آن می‌پردازیم:‏ نظامی گنجوی ـ تشبیه دف به ساغر و می و گلاب‌دان:‏ یکی بر جای ساغر دف گرفته یکی گلاب‌دان بر کف گرفته حافظ ـ حکایت کننده‌ی اسرار عشق:‏ حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنی‌ست به ناله‌ی دف و نی در خروش و ولوله بود مولوی ـ میا بی دف به گور من زیارت که در بزم خدا غمگین نشاید و یا بی دف بر ما میا که ما در سوریم برخیز و دهل بزن که ما منصوریم و بسیاری دیگر از این قبیل.‏ سماع در محافل صوفیانه در زمان مولانا به اوج خود رسیده بود و در حدود این قرن سماع به شکل بسیار گسترده در بین صوفیان رایج بود در این باب هجویری چنین نوشته است: من دیدم از عوام، گروهی می‌پنداشتند که مذهب تصوف جز این (جز سماع) نیست.‏ حضور دف در مجالس سماع اهمیت دف جدای از آن‌که از نظر موسیقیایی در مد نظر باشد، در جایگاه عرفان و تصوف و سوق سالک به حالت جذبه، دارای مقام و ارجی به سزاست.‏ دقیقاُ نمی‌دانیم که از چه زمان و توسط چه کسی دف به خانقاه برده شد، اما می‌توان دانست که تأثیر دهی خاص آن، برایش پایگاهی مقدس به‌وجود آورده، در دف سه حال و مقام خاص برای سالک نهفته است که در هیچ یک از آلات موسیقی نیست:‏ اول) حفظ و ایجاد کیفیت پرده برای صوفی.‏ دوم) تأثیر روانی با پدیده‌های برون ریزی، از طریق کوبش، که هر چه هیجان بیشتر شود، کوبش‌ها محکم‌تر و شدیدترند و یا برعکس، و هر چه کوبش‌ها شدیدتر و بجا باشند، در حضار و نوازنده هیجان بیشتر و خلجان عمیق‌تری ایجاد خواهد شد.‏ سوم) نیایش و مناجات در شکل نواختن آن، که نوازنده و یا بهتر بگوییم، کوبنده، با به کف گرفتن دف به صورت دست‌های در حال نیایش به سوی بالا با توجه به تأثیر روانی از طریق کوبش‌ها، و به وجود آمدن نوعی خلسه‌ی هیپتوتیکی، حالت تسلیم و تضرع به درگاه معبود در خود می‌یابد.‏ و این سه حالت در هیچ‌یک از آلات و ابزار موسیقی تا به این حد نهفته نیست. نی و سه‌تار و دیگر وسایل موسیقیایی که هر یک به تناسب حال و مجلس، حالت و موقعیت روانی ـ عرفانی خاصی به‌وجود می‌آورند، هیچ‌کدام جامع هنر دف برای عارف نیستند. که استتار و در پرده بودن سالک و صوفی، خود مسأله مهمی است و بیهوده نبوده است که پیران و شیوخ مجالس حال در اجتماع وجد و حال، در پشت پرده سماع می‌نشستند و نوازندگان و دیگر سالکان و اغیار را در آن سوی پرده می‌نشاندند تا به هنگام سماع و تأثیرپذیری از نوای موسیقی و شعر خوانی قوالان، کسی شاهد تغییرات حالات چهره ایشان نباشد، که خود حدیثی مفصل در چرایی آن دارد و باید در جمع خامان و نامحرمان بود و دید تا علت را دانست.‏ برجستگی‌های هنر دف نوازی وابسته به این اصل است که در دست و کف چه کسی کوبیده شود و امواج کوبش آن، با محاسبة کدام اهل دقت و فن و بصیرت، به ارتعاش درآید، تا تأثیر مورد نظر از آن حاصل گردد، که از گذر تصوف و عرفان، به روان شناسی و از آن به محاسبات فیزیکی و بحث تأثیر و میدان و دامنه ارتعاش امواج خواهیم رسید و سخن به اطناب خواهد کشید و هر یک از این مقولات خود میدانی وسیع برای بررسی‌های دقیق علمی خواهند داشت که در این مختصر نخواهد گنیجد.‏ بیهوده و تصادفی نبوده است که مولانا اشعار و تغزلاتی را که در مجالس وجد و حال فی‌البداهه می‌ساخت جملگی ضربی و ریتمیک و به قول عروضیان از نظر اوزان شعری دارای اوزان دوری هستند، که در کوبه‌های دف جز به همان آهنگ و وزن، نمی‌توان سخنی سرود و پایکوبی کرد، که گاه همان پایکوبی‌ها، خود یاور و کمک پنجه‌های نوازنده‌ی دف است.‏ ساز دف در بین سلاسل مختلف صوفیه ایران و بالاخص اهل حق و قادریه منزلت و قربی به سزا دارد. در بیان این معنا احمد بن محمد بن الطوسی عارف قرن هفتم چنین گفته است: حرکات وجود آدمی دو سبب دارد، یا از داخل بود و یا از خارج، اگر داخل بود آن را جذبه گویند و اگر خارج بود آن را دف گویند. دایره دف اشارت است به دایره اکوان و پوست که بر دف مرکب است اشارت است به وجود مطلق و ضربی که بر دف وارد می‌شود اشارت است بر ورود واردات الهی که از باطن بطون بر وجود مطلق وارد می‌شود. سلاسل مختلف صوفیه تا آن حد برای ساز دف قداست و حرمت قایلند که بدون وضو و طهارت دست بدین ساز نمی‌برند، با چنین مقام والا و اذعان به این‌که معلومات و ادراکات و فنون ما از این موهبت الهی بسیار ناچیز است، باعث گردیده که بسیاری از دف نوازان و اساتید مجرب و چیره دست جز در محافل انس و خانقاه‌ها دست به ساز نبرند و از مطرح شدن و ابراز وجود در صحنه موسیقی این مرز و بوم خودداری نمایند لیکن در زمان حاضر به گفته صاحبان فن موسیقی چند نفر معدود نوازندگان حسابگر بر دف هستند که نه تنها دانا و مسلط بر این فن می‌باشند، بلکه سعی در تکامل، گسترش و آوردن سبکی نو در نواختن این ساز را دارند که از آن بین آقای مسعود حبیبی به حق، کوشش بسزا در این راه داشته‌اند و ارج هنر ایشان، بیشتر از آن جهت است که سعی در انتقال هنر و دانش خود به دیگران دارند و از همین رهگذر به تألیف و تدوین تجارب ارزشمند خود در اینجا برآمدند، آرزومندم دیگران بیش از حقیر بهره‌مند گردند.‏


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

                              قیامت

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام               خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود                   وای قبر من چه وحشتناک بود

تا میان گور رفتم دل گرفت                     قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

بالش زیر سرم از سنگ بود                   غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

ناله می کردم ولیکن بی جواب             تشنه بودم تشنه ی یک جرعه آب

خسته بودم هیچ کس یارم نشد           زان میان یک تن خریدارم نشد

هر که آمدپیش حرفی راند و رفت        سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

نه شفیقی نه زفیقی نه کسی             ترس بود و وحشت و دلواپسی

آمدند ازراه نزدم دو ملک                     تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست            آن یکی فریاد زد رب تو کیست

ای گنهکار سیه دل بسته پر               نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خود کن جستجو            کارهای نیک و زشتت را بگو

گفتنم عمر خودت کردی تباه             نامه ی اعمال تو گشته سیاه

ما که ماموران حق داوریم                 اینک تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود            دست و پایم بسته در زنجیر بود

ناامید از هر کجا ودلفکار                    می کشیدندم به خفت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد                ازجنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان                    نورپیشانیش فوق کهکشان

چشمهایش زندگانی می سرود            درد را از قلب آدم می زدود

گیسوانش شط پر جوش و خروش        در رکابش قدسیان حلقه به گوش

صورتش خورشید بود وغرق نور           جام چشمانش  پر از شرب طهور

لب که نه سر چشمه ی آب حیات        بین دستش کائنات و ممکنات

خاک پایش حسرت عرش برین           طره یی ازگیسویش حبل المتین

بر سرش دستار سبزی بسته بود          به دلم مهرش عجب بنشسته بود

در قدوم آن نگار مه جبین                   از جلال حضرت عشق آفرین

دو ملک سر را به زیر انداختند            بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه           آمده اینجا حسین فاطمه

صاحب روزقیامت آمده                    گوئیا بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد            مهربانانه به رویم خنده کرد

گفت آزادش کنید این بنده را              خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه اینجا این چنین تنها شده             کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است          گریه کرده بعد شیرش داده است

بارها بر من محبت کرده است                سینه اش را وقف هیئت کرده است

اینکه می بینید در شور است و شین       ذکر لا لا ئیش بوده یا حسین

دیگران غرق خوشی و هلهله               دیدم او را غرق شور و هروله

با ادب در مجلس ما می نشست       او به عشق من سر خود را شکست

سینه چاک آل زهرا  بوده است           چای ریز مجلس ما بوده است

خویش را در سوزعشقم آب کرد           عکس من را بر دل خود قاب کرد

اسم من راز و نیازش بوده است           خاک من مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید           پا برهنه در عزایم می دوید

اقتدا بر خواهرم زینب نمود                گاه می شد صورتش بهرم کبود

بارها لعن امیه کرده است                  خویش را نذررقیه کرده است

تا که دنیا بوده از من دم زده              او غذای روضه ام را هم زده

اینکه در پیش شما گردیده بد             جسم و جانش بوی روضه می دهد

حرمت من را به دنیا پاس داشت           ارتباطی تنگ با عباس داشت

نذر عباسم به تن کرده کفن               روز تاسوعا شده سقای من

گریه کرده چون برای اکبرم                 با خود او را نزد زهرا می برم

هر چه باشد او برایم بنده است           او بسوزد صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود                باعث خوشحالی عدا شود

در قیامت عطر و بویش می دهم            پیش مردم آبرویش می دهم

باز بالاتر به روز سر نوشت                   می شود همسایه ی من در بهشت

آری آری هر که پا بست من است         نامه ی اعمال او دست من است


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان





































ویرایش

دوستان

در انتظار آفتاب آلبوم محمد بنده خدای تعالی-در پارسی بلاگ گل رازقی لیلای بی مجنون پارمیدای عاشق ...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ماهساچ *تنهایی من* ► o▌ استان قدس ▌ o ◄ جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی آموزش رباتیک در کرج,رباتیک,ربات,رباتیک البرز,صنایع رباتیک آراد طب سنتی@ برلیان Mystery عاشقانه ســـــــــاده دل اسیرعشق ..:.:.سانازیا..:.:. دلدارا جوک بی ادبی جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی برترین لحظه ها مقبلی جیرفتی تنهایی......!!!!!! جوکستان بی تربیتی سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. روزهای بارانی دلم بود نبود ماتاآخرایستاده ایم گیسو کمند ارمغان تنهایی ❤ღنیلوفرهای آبیღ❤ علی پیشتاز دلتنگ احساس تو محمدمبین احسانی نیا *bad boy* خاطرات و دل نوشته های دو عاشق چون میگذرد غمی نیست *×*عاشقانه ای برای تو*×* فرمانده آسمانی من The best of the best دل شکســــته عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین یامهدی دل نوشته منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش پیکو پیکس | منبع عکس اسیرعشق ترخون * عاشقانه ای برای تو * زیبا ترین وبلاگ علمدار بصیر خادمین فاطمه سلام الله علیها ،جیرفت جون عزیزت بیاتو... sajadb.tk تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل عمارمیاندواب گل خشک نت سرای الماس اس ام اس دل پر خاطره profosor دهکده کوچک ما تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم I AM WHAT I AM من،منم.من مثل هیچکس نیستم Tarranome Ziba سیرت پیشگان دختر و پسرای ایرونی ستاره سهیل اسرا غزلیات محسن نصیری(هامون) جوک بی تربیتی ♥♥♥ MY LOVE ♥♥♥ ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن Hunter آتیه سازان اهواز آبسردکن جهنم روزگار یاسی خانووووووووووم ^_^ cool girl ^_^ شادِ شاد the god of feeling من ودنیا ♥تاریکی♡ عاشقی دیوانگیست قتلیش دوستانه xXx عکسدونی xXx نمی دونم بخدا موندم تینا!!!! دیوووووووووووووووووونه دوست داشتنی *آوای سارا2* هوابس ناجوانمردانه سرد است... pink love ...دیگه حسی نمونده جدید ترین مطالب شلوغ پلوغ دل نوشته های یک دیلامی شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة جک و لطیفه یک عاشقانه ی ساده برای من...... ::₪ °اینجا همه چی در همه° ₪ :: پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش mehrabani خنده بازار 2 ایه های بارانی مشق عشق ناز من و تو...ما بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان Morteza Qasemi:Violinist نگار خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا حسرت پرواز جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی قلبی خسته ازتپیدن مهدویت بهار عشق دل شکسته دبیرستان خوارزمی فولادشهر دانلودآهنگ جدید|عاشقانه|احساسی|غمگین *(حرفهای نگفته)* ♬اصول و نوازندگی ویولن♬ daneshjooye bikar زندگی زیبا دوعاشق اصول و نوازندگی ویولن .....میلاد مرگ عشق..... مطالب عاشقانه تینا جوجو ... فقط حرف حساب EshGhrOyaIimAn جدیدترین و بروزترین موزیک ها طراحی چهره Chamran University Accounting Association مقاله های تربیتی عاشقانه آوار غم ها فقط خدا vagte raftan fall in love *دنیای یخی* شکارچی لحظه ها violinmusic-mortezagh الی چیزهای جالب متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی صدای نی ریز بازی زندگی تنهـــــایــــے $$$$sara$$$$ ☻☺♫ روشنک خانم ☻☺♫ آموزش گیتار ، خوانندگی ، سلف‍ژ ، آکورد ،تبلچر ، نت ، آرپژ ،جدید ..::.. رنــــگــیـــن کــــــمــــان ..::.. آموزش تست زدن کنکور جـــــوکیـ ـها به چه دلیل؟ همه چی خانه تنهایی تنهای اول °°FoReVEr•• پا بند مقصد خاص زنگ تفریح bakhtiyari20
ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ