یک شبی مجنون نمازش را شکست /
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست /
گفت : یارب از چه خوارم کرده ای ؟ /
بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟ /
مرد این بازیچه دیگر نیستم /
این تو و لیلای تو ، من نیستم /
گفت ای دیوانه ، لیلایت منم /
در رگت پنهان و پیدایت منم /
سال ها با جور لیلایت ساختی /
من کنارت بودم و نشناختی .
هر چه میسازد به ما که ساز نیست
دف که غوغا میکند غماز نیست
این مرید از بس که سیلی خورده است
در کف پیرش به سان مرده است
در سماع آید چو تیمارش کنی
میخرامد گر تو بیدارش کنی
هان که این دیوانه زنجیری نبود
عشق امد عقل را از وی ربود
همچو خلخال زنان مشرقی
خش خشش دارد هوای عاشقی
اهل دل را دل پر از خون میکند
خود چو لیلی جمله مجنون میکند
چون برقصد حلقهء زلف دفی
صد هزاران دل بریزد در کفی
گفت پیری با دف سردی چنین:
ای فقط رقاصهء اهل یقین
جای ضرب شصت ما بر روی تو
میگشاید بند از گیسوی تو
این چه حالست از جه غوغا میکنی؟
درد داری شور بر پا میکنی؟
این تجلای مقام درد نیست
حاصلش جز اشک و اه سرد نیست
دف بگفتا :گشتمت عمری مرید
کس به غیر از شور در حالم ندید
خواجه را اینگونه نندازش به شک
حال ما میپرسی اما با محک؟
انزمان کین نکته را اموختم
بر لبم زنجیرها را دوختم
دلبری گفتا به دلداری چنین
در مقام ذکر چون اهل یقین
((هر که را اسرار حق اموختند
مهر کردند و دهانش دوختند))
من اگر در پرده گفتم راز را
حربه ای کردم مقام ساز را
دف ببخشاید کلامم خام بود
عکس روی ساقی اندر جام بود
امروز که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :
زندگی چه می گوید ؟
جواب را در اتاقم پیدا کردم :
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش !
پنجره گفت : دنیا را بنگر !
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است !
آیینه گفت : قبل از هر کاری به بازتاب آن بیندیش !
تقویم گفت : به روز باش !
در گفت : در راه هدف هایت سختی ها را هُل بده و کنار بزن !
زمین گفت : با فروتنی نیایش کن !
و در آخر تخت خواب گفت : ولش کن بابا بگیر بخواب !
یه دختره هست هفت سالشه یک ماهه میاد کلاس موسیقی دیروزکه رفته بودم کلاس رفتم پیش استادمون دیدم دختره داره درباره تغییرات فیزیولوژیکی در روح حیوانات با استادمون صحبت میکنه-ماسن این بودیم وقتی هلیکوپتر میدیدیم دست تکون می دادیم تا برامون بوق بزنه
دَفّ، یکی ازسازهای کوبهای درموسیقی ایرانی است که شامل حلقهای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیدهاند و با ضربههای انگشت مینوازند.
این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه بهدایره ولی بزرگتر از آن و با صدای بمتر است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن ازروی وبرنج ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمک یا خمبک میگفتند.[نیازمند ارجاع دقیق]
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف راجلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجلزن میگفتند.
در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.
دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکننددف زنگی میگویند.
پس از آنکهتمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک و قصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان وآذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند.[سیامک عزیززاده] از نوازندگانی است که ضمن رعایت نکات اصیل در دف نوازی، مقامها را بطور کامل در کتاب[ آموزش دف از مبتدی تا عالی ] نت نویسی کرده است. این کتاب نخستین اثر خلاق آموزش دف در قالب قطعات میباشد. [هومن توتونچیان و امیر مقرب صمدی] از نوازندگان و معملین دف هستند که با شناخت روش آموزش موسیقی به کودکان و رعایت اصول دف نوازی، روش آموزش دف نوازی به کودکان را در کتاب [ راز دف: آموزش ریتم و دف نوازی به کودکان ] نت نویسی کردهاند. این کتاب نخستین اثر آموزش دف به کودکان بصورت مصور میباشد. از نوازندگان صاحب سبک آن میتوان بیژن کامکار و مسعود حبیبی را نام برد که استاد کامکار نقش به سزایی را در شخصیت دادن به این ساز در موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است و استاد حبیبی با ابداع شیوه مدرنی در نوازندگی این ساز آن را بصورت کاملا اصولی و تکنیکی مانند دیگر سازها در آورده است. نوازندگان دف: بیژن کامکار،عماد توحیدی،مهرداد کریم خاوری، مسعود حبیبی، مهدی غلامی، احمد خاک طینت، سیامک عزیززاده،پژمان حدادی، مهدی سنگی کرمانشاهی و کلاف اصلی دف، بدنهای استوانهشکل و کوتاه از جنس چوب است که در یک طرف آن استوانه، پوست حیوانات یا پلاستیک کشیدهشدهاست (بهترین نوع دف، با پوست حیوانات و در فصل بهار ساخته میشود). ابتدا و انتهای قاب اصلی با برش زاویهدار (اصطلاحا برش فارسی) به هم چسبیده میشوند و ضخامت یک سمت از کلاف با تراشیدن چوب کمتر شده و پوست با سریش روی این لبه میچسبد و با گلمیخ محکم میشود.[1]
ساختمان دف را میتوان به اجزای زیر تقسیم کرد:
کمانه حلقهای چوبی است با عرض 5 الی 6?5 سانتی متر (تفاوت در اندازه به دلیل تفاوت در اندازه دستان نوازندگان این ساز است و اینکه این ساز برای دستان خانمها نیز مناسب باشد) با دایرهای به قطر 50 الی 55 سانتی متر که کمتر به اندازههای کوچکتر یا بزرگتر دیده میشود. ضخامت چوب از طرف پوست، به 2 الی 3 میلیمتر و از طرف پشت به 1?5 سانتی متر میرسد. در صورتی که کمانه به شکل دایره ساخته شده و از تقارن کامل برخوردار باشد و پوست از طرفین یکسان کشیده شود، ساز صدای بسیار مطلوبی خواهد داشت. روی قسمت پشت چوب، یک فرو رفتگی ایجاد میگردد که محل استقرار انگشت شست میباشد و اصطلاحا آنرا شستی می گویند.
کمانه دو گونه است.
از چوبی با قطر 1?5 سانتی متر تهیه میگردد. دو سر چوب را طوری به یکدیگر متصل میکنند که به شکل دایره شود. این نوع کمانه، کم تر بر اثر فشار چوب کج میشود و از نظر وزن، نسبت به نوع دیگر، سبک تر است.
از دو چوب با قطری در حدود نیم سانتی متر که روی هم پرس شدهاند ساخته میشود. این نوع کمانه سنگین تر میباشد اما در برابر فشار پوست، مقاوم تر است.
پوست مصنوعی نسبت به پوستهای طبیعی خواصی دارد که از جمله آن میتوان به
تجزیه نشدن توسط باکتریها و میکروبها
برای ساختن دف با پوست طبیعی، از پوست حیواناتی همانند گوسفند، بز، آهو و میش استفاده میگردد. پوست مناسب پوستی است که کهنه باشد. برای امتحان، اگر به پوستی آب بزنیم و از آن بوی نامطبوع ساطع نشود، پوست کهنه است.
پوست باید به خوبی دباغی شده باشد، یعنی ضخامت تمام نقاط آن یکسان باشد. برای دباغی پوست نباید از موادی همانند آهک که در صنایع چرم سازی به کار میرود، استفاده شود. بلکه باید در آب خوابانده شود و به مرور زمان موها را از پوست جدا نمود. آهک و مواد شیمیایی که در چرم سازی به کار میرود، چربی پوست را از بین میبرند و در صدای آن تاثیر بدی میگذارند.
پوست دف را نباید خیلی گرم کرد چون احتمال پاره شدن پوست وجود دارد. در ضمن، ممکن است در اثر کشیدگی زیاد پوست، کمانه کج شود. گرم کردن پوست، باعث خشک شدن چربی پوست شده و ساز را بد صدا میکند. حتی الامکان نباید به پوست دف آب زد چرا که در دراز مدت، بر کیفیت صدای آن اثر گذار است.
اگر پوست دف در اثر گرمی هوا یا آفتاب بسیار کشیده شود، میتوان آنرا از طرف پوست روی زمین صاف یا موزاییک شده گذار تا رطوبت زمین را آهسته آهسته به خود جذب کند.
پوست را نباید روی آتش گرم کرد. برای گرم کردن پوست باید از هوای خشک، آفتاب یا تشک برقی استفاده کرد. اگر هیچ کدام از موارد در دسترس نبود، ناگزیر از هیتر برقی یا آتش استفاده میشود. لازم به ذکر است که در این روش، احتمال وقوع شوک حرارتی، پاره شدن پوست، خشک شدن چربی پوست و در نهایت پاره شدن پوست را به همراه دارد. برای جلوگیری از این مورد، باید دف را به فاصله مناسبی از آتش گرفت. باید دف را دایما بر روی حرارت بچرخانیم تا پوست بتدریج منقبض شود. با دست دما را کنترل میکنیم و اگر در جایی دمای پوست از حد مطبوع بیشتر باشد، دف را به صورت رفت و برگشتی (بادبزنی) حرکت میدهیم تا آن جایی که دف انقباض لازم را کسب کند.
در جدار داخل کمانه، میخها قلاب مانندی تعبیه میگردد که روی آنها حلقههای فلزی 3تایی یا 4تایی و با فاصله 3 سانتی متر از پوست و 1 سانتی متر از دسته پهلویی نصب میگردند. این حلقهها را با نام دیگری چون جلاجل نیز میشناسند.
به منظور مهار کردن و نگاه داشتن پوست روی کمانه در قسمت پشت، روی ضخامت5/1 سانتی متری، کمانه پوست را به وسیله? میخهای سر تخت (شبیه به پونز) مهار میکنند. باتشکر از استاد عزیزم -(استاد مهران روز علیزاده)
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان